حامدازهمسرش تازه طلاق گرفته بودازوقتی قرص ضدبارداری رادراتاق همسرش دیده بوداوراطلاق داده بود.باخودش پشت فرمان ماشین فکرمینمودحالاکه همسرش مهریه خودرابخشیده وازاوجداشده ومداوم بادخترهایی مواجه بودکه قبل ازازدواج به آنان تجاوزجنسی میکردوبعددخترهاازترس ریختن آبرودراینترنت بااوازدواج میکردندیابه نوعی درفضای مجازی بادوست پسرشان علیه اونقشه میکشندتاآخرعمرچه تعدادعروسی خواهدداشت که پشتش طعم خیانت نباشدوفرزندبیشترباشد.ازهرلحاظ خودراجنتلمن میدانست.حمیدازدواجی نبودوهمیشه به اومیگفت امنیت نیست وگرانی هست انتظارخوشبختی کامل نداشته باش.طعم خیانت رازیززبان خانم هاباقرص سقط جنین همیشه خواهی دید.حامدواقع گرانمیخواست باشدوباورنداشت که میبیندجنون خیانت موج میزند.