رمان وداستان

زمان وداستان ویژه

۶ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

دکترجیمی قسمت اول

آمبولانس یک بیمارتصادفی راتحویل بیمارستان چانگ داده بوددکترجیمی حاضرنبودبیمارراخارج ازنوبت پذیرش کندخصوصااگرحالش به حدکمارفتن نباشد.

رییس بیمارستان چانگ صبح تاشب شکوه بیمارازدست دکترجیمی داشت.بیشترشان نماینده مجلس ووزیروحتی رییس جمهوربودند.آخرین باردکترجیمی به جراحی قلب یک نوزادبیش ازشکستگی پارییس جمهوربهاداده بودوآن رابه عهده دکترکیم که کمترازاورتبه علمی داشت سپرده بود.

مادردکترجیمی باعروس خودکه دختربه دنیاآورده بودمشکل داشت همیشه به هنگام دادن غذابه اوبه دخترش میگفت اودخترزاهست کم درغذای اوگوشت بریز.سعی کن غذاهای آبکی به اوبدهی.ویتامین بایدکمترگیرش بیاد.

اسم مادردکترجیمی شین بوداوبه این علت این کارراانجام میدادکه مادرشوهرخودش هم انجام داده بود.

درکل زمانی که اولین فرزندیک خانوده دختربودبه زن تازمان به دنیاآمدن فرزندپسردخترزامیگفتند.

درواقعه های درمانی بسیارمهم اولویت بابیماران حادتنفسی وقلبی ومغزی بود.زمانی که بخش های مختلف بیمارستان هاپرمیشدمجبوربودندجهت کم کردن بیماریهای عفونی وویروسی ورزشگاه های فوتبال وغیره راهم جهت اقامت بیماردراختیاربگذارند.این اتفاق باعث میشددرآمدبخش فوتبال وورزش کاهش یابد.نفوذویروس زمانیکه نادیده گرفته میشدصددرصدکشوربیمارپرمیشد.دکترجیمی به نظام آموزشی کشورعیب گرفته بودکه وقت افرادی که میخواهندجراح وپرستارشوندرابادرس های بی ربط هدرداده واکنون شاهدکمبودپزشک وپرستارهست.امااین حرف توسط دست های پشت پرده سیاست واقتصادفیلترشده بود.همچنان دکترجیمی موی دماغ میشد.

۳۱ تیر ۰۰ ، ۱۴:۱۴ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

شربزرگ بزودی

۲۷ تیر ۰۰ ، ۱۹:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

نیمه پنهان من قسمت اول

همیشه سرکلاس یامهمانی یاتفریح واردویاازدواج برای من سوال بودچرابایداراجیف بشنوم وقتی تورشته پزشکی درس ریاضیات میامدیافیزیک وتاریخ برای من سوال میشدچقدربایدبه درس هایی که اصلادوست ندارم وربطی به جراح قلب شدن من نداردگوش کنم.چراتوتفریحات به من خوش نمیگذشت حتی نامزدی وازدواج قبل ازسربازی اصلامفهوم واسم نداشت.صیغه موقت نفرت آوربود.

نیک میدانستم درکل عمردارم بیراهه میروم.به خودم گفتم بسه دیگه چقدرلج ولج بازی بازمانه میکنی روی پله درمانگاه نشسته بودم وتوصف واکسن کرونابودم که باحمیدآشناشدم.

۲۷ تیر ۰۰ ، ۱۸:۵۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

بخش تحقیق ویژه قسمت اول

بحش تحقیق ویژه مکانی بود که رده بالاترازبخش تحقیقات قرارداشت. چون کارمندان خانم  رییس بخش تحقیقات بودندومسئول گردآوری پرونده های قتل بودندوقدرت نفوذدراحساساتشان بالابودبخش تحقیق ویژه بوجودآمده بودکه مکمل بخش تحقیقات باشد.

اکثرخانم های فرانسوی احساسی بودندوازروی احساسات تصمیم میگرفتندوآمارخشونت وطلاق درفرانسه بالابود.

دریک پرونده یک خانم فرانسوی شوهرش راباتبرکشته بودوبدنش راتکه تکه درچرخ گوشت چرخ کرده بودودرقالب سوسیس وکالباس مخلوط باقارچ وموادنگهدارنده وادویه فروخته بود.

که بخش تحقیقات نفهمیده بودوپرونده به بخش تحقیق ویژه رفت ومشخص شدچه اتفاقی رح داده.درپرونده دیگری آلت قتل اره برقی بودبازگوشت همسرچرخ شده وبه خوردمهمان خانه داده شده بود.درپرونده دیگری اثرانگشت مقتول با اثرانگشت مقتول دربانک مطابقت داده شده بودوچون فاصله شیارهای اثرانگشت مقتول کمترازاثرانگشت اودربانک بودمشخص شده بودکه سلاح رابعدازمرگ اودردستش گذاشته اندچون فاصله کم شیارهای انگشت به معنای انقباض انگشت وبدن مرده هست.درکنارآن اثرمشروب الکلی دردهان مقتول نشانه مست بودن اوقبل ازمرگ بودبخش تحقیقات فقط به کفش وکف پای مقتولین فکرمینمودامابه بوی دهان مقتول فکرنمینمودوخیلی موارددیگرمانندلرزش دست افرادپاسخ دهنده به سوالات.بخش تحقیقات به اثرهای انگشت روی دستمال کاغذی درسطل ذباله هم اهمیت نمیداد.به آرایش غلیظ صورت قاتلین زن هم توجه نمینمود.

۲۵ تیر ۰۰ ، ۱۴:۲۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

جنگ آب قسمت اول

آلفرددرحال کندن خاک وحفرچاه ورسیدن به آب درکره ماه بود.استیون کارآلفردرابی نتیجه میدانست ازنگاه اوجایی که مثل زمین فضای جوی گلخانه ای داشت میتوانست آب داشته باشدنه جایی که میکروب های سرسخت داشته باشدمانندکره ماه.

همزمان باآلفردخاک کره ماه راحفرمینمودوغرمیزدوهمش میگفت بی فایده هست بی فایده هست اکسیژن داردتمام میشودبیابریم این ماموریت بی نتیجه ایستگاه فضایی رارهاکنیم به خانه برویم وعشق وحال کنیم.جایگاه بشرروی سیاره زمین هست درکره ماه آب نیست بی خیال شو.بیابریم وازکره ماه فرارکنیم سمت سیاره زمین.این یک خودزنی کامل هست.

۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۴:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدمحسن احمدی فلاح نژاد

قتل دررخت خواب قسمت اول

فائزه دخترنگون بختی بودحتی مادرش رزسندازدواج اوراقبول نداشت.چون کلمه دوشیزه به معنای کنیزدراول اسمش بود.

پذیرش آن برای دامادش ذلت نبودیک افتخاربود.

شوهرفائزه بسیاراهل دعوابود.این اخلاق تنداوباعث میشدمداوم فائزه سرزنش شود.

هنگامیکه ازهم دورمیشدندوبواسطه بیماری کروناقرنطینه میشدندسراغ خودارضایی میرفتند.

۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۱:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سیدمحسن احمدی فلاح نژاد